«بسياري در اين امت هستند كه از اين شخصيت والا، آگاهي و شناختي جز اندك ندارند و به همين دليل است كه به جرأت ميتوانيم بگوييم كه ايشان ميان امت اسلام و حتي در ايران چقدر مظلوم هستند، حتي ايشان در مهمترين بعد شخصيتيشان كه همان بعد سياسي و رهبري است هنوز شناخته شده نيستند، چون شخصيتي است كه دشمنان از يك سو آن را محاصره كردهاند و از سوي ديگر، دوستان آن گونه كه بايد، حق اين شخصيت را ادا نميكنند و اين مسووليت ماست كه اين امت را با اين شخصيت بزرگ و عظيم آشنا كنيم تا از آن بهرهاي لازم و شايسته را ببرند و از بركات وجودي چنين رهبري و چنين ولي فقيه و انديشمند و متفكري براي حال و آينده و دنيا و آخرت خود مستفيض شوند.»
اين بخشي از اظهارات دبيركل مقتدر، شجاع و با تدبير حزبالله لبنان درباره رهبر فرزانه انقلاب اسلامي، حضرت آيتالله خامنهاي است كه هفته گذشته در «همايش نوآوري و اجتهاد از ديدگاه آيتالله خامنهاي» در بيروت مطرح شد.
بنياد كارنگي آمريكا نيز براي چندمين بار آيتالله خامنهاي را قدرتمندترين رهبر جهان معرفي كرد. اين نوشتار به دنبال پاسخهايي براي اين پرسش است كه دلايل مظلوميت و ناشناخته ماندن قدرتمندترين رهبر جهان و اين شخصيت انديشمند و متفكر چيست؟ در بعد بينالمللي پاسخ اين پرسش را در برنامهريزي هدفمند نظام سلطه بايد جستجو كرد. سياستمداران غربي با درسي كه از دوران امام خميني(رحمه الله) گرفتند به اين جمعبندي رسيدند كه نبايد اجازه داد بار ديگر رهبر جمهوري اسلامي ايران در افكار عمومي جهان شناخته شود، چون در اين صورت افكار عمومي دنيا با نظرات و مواضع يك انسان الهي آشنا ميشود كه سخنان نافذ و مستدل او بنيان نظام سلطه را به چالش ميكشد. اما در بعد داخلي از حسادتها و برخي كينههاي شخصي كه بگذريم 4 دليل براي اين اتفاق ميتوان ذكر كرد.
1. حجاب معاصرت: همزماني و نزديك بودن، همواره مانع درست ديدن بوده است. انسان در كنار دامنه كوه كه ميايستد نميتواند عظمت و بزرگي آن را درك كند. بايد قدري فاصله گرفت تا در يك چشم انداز مناسب بتوان ابعاد، عظمت و شگفتي كوه را تماشا كرد. در مورد انسانهاي بزرگ نيز چنين است و كمتر ديده شده است كه آنها در دوران خودشان به درستي درك و شناخته شوند. اين حجاب در برخي فرهنگها مثل جامعه ما ضخيم تر هم هست!
2. حجاب چند بعدي بودن: انسانهاي بزرگ گاهي فقط در يك جنبه، شاخص و فرهيخته هستند. شناخت يك يا دو جنبه از چنين انسانهايي ممكن و دست يافتني است، اما وقتي يك انسان در ابعاد مختلف شاخص، فرهيخته، متفكر و ممتاز ميشود غالبا ابعاد متنوع او تحتالشعاع يك يا دو ويژگي قرار ميگيرد خصوصا اگر اين شخصيت سياسي باشد آن هم در جايگاه رهبر. رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز كه در باور صاحبنظران رشتههاي مختلف، شخصيتي فقيه، سياست ورز، فرهنگي و هنرشناس، متفكر و نظريهپرداز، اديب و شاعر، تاريخدان، مسلط به مسائل و معادلات بينالملل، آشنا به امور نظامي و... ميباشند حتما اين حجاب مانع ديده شدن همه توانمنديها و ابعاد وجودي ايشان ميشود.
3. ملاحظات دوستان: كشور ما در حافظه تاريخي خود حاكمان و پادشاهان بي سواد و نالايق كه به رغم بيصلاحيتي همواره مورد تملق و چاپلوسي بادمجان دور قابچينها بودهاند را دارد؛ رفتارهايي كه نزد مردم مذموم و ناموجه است. اين ذهنيت براي دوستان ارادتمند و فرهيختگان آشنا به ابعاد گوناگون شخصيتي رهبر انقلاب تا حدودي بازدارندگي داشته و آنها را براي جلوگيري از سوءتفاهمهايي اين چنيني به تحفظ وا داشته است.
4. نهي رهبر انقلاب: برخلاف زمامداران فاسق و مستبدي كه نه تنها از تملق و مداهنه رويگردان نبودند و ناراحت نميشدند بلكه به شاعران و مديحه سرايان درباري صله ميدادند تا در مدح فضائل نداشته آنان شعر بسرايند؛ رهبران الهي و خدا محور نه تنها از عباراتي كه بوي تعريف و تمجيد ميدهد رويگردانند بلكه همواره افراد و مجموعههايي را كه حتي به حكم وظيفه ميخواهند برخي و گوشهاي از فرهيختگي و فرزانگي آنان را باز گويند نهي ميكنند.
حضرت آيتالله خامنهاي نيز بارها جلوي چنين اقداماتي را گرفتهاند. اين روحيه ايشان كه نشأت گرفته از آموزههاي ديني و حاكي از بي ميلي و عدم رغبت به دنيا و مظاهر آن است، جلوههاي گوناگوني دارد كه علاوه بر سادهزيستي خود و خانواده ايشان كه زبانزد عام و خاص و حتي مخالفان ايشان است ميتوان نمونه ديگر آن را در پرهيز از دادن رساله مشاهده كرد.
حضرت آيتالله خامنهاي در عين تثبيت مرجعيت شان و داشتن ميليونها مقلد و كرسي درس خارج و بهرغم اصرار بسيار دوستان و عالمان حوزوي تاكنون از دادن رساله خودداري كردهاند و اين در عرف حوزه معناي خاص خود را دارد!
در پايان و گذشته از همه آنچه گفته شد بايد اين حجابها و ملاحظات را درنورديد و به قول سيدحسن نصرالله «اين مسووليت ماست كه اين امت را با اين شخصيت بزرگ و عظيم آشنا كنيم.»
*مهدی فضائلی